شعر طنز (سال نو)
سال نو
از در و ديوار ميهمان مي رسيد
ميهمان ؟ نه ! قوم بربر ، سال قبل !
حكم اين جانب وَ آن الواط ها
يك مويز و چل قلندر ، سال قبل !
نامسلماني كه مي ديدم شديد
مي شدم از بيخ كافر ، سال قبل !
مثل دريا بود و ما را غرق كرد ،
درخودش نرخ شناور سال قبل !
جاي نان با بچه گفتم مي خرم
من برايت باز مادر ، سال قبل !
من پسر مي خواستم ، البته باز
همسرم زاييد دختر ! سال قبل
گور بابايش ولي اين بار شد
ظاهرا از ما مكّدر ، سال قبل !
------------------
مثل ابراهيم اگر فرصت شود
مي دوم دنبال هاجر ،سال نو !
فكر تجديد فراشم ، منتها
زن نمي گيرم مگر ، در سال نو !
-------------------------
از كتاب خاطراتم ميوه رفت
مي رسد اما چغندر سال نو !
بچه مي خواهد لباس و پول نيست
باز شد صحراي محشر ، سال نو
راشد انصاری
سال نو




